دانش آموزان وبلاگ نویس استان کرمانشاه | ||
چادر بود که با تأثیر شگفتش بر روحیهام، برکت خداوند را به سمت من سرازیر کرد که از همه چیز، بهترینش نصیبم شود.
من در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدم. مثلاً یادمه ما هیچ وقت موسیقیهای زیرزمینی و یا خوانندگان غیرمجاز را نداشتیم و حالا هم نداریم. خب این خیلی در من اثر گذاشت. البته چند تا از بچه های مدرسه نمیدانم از کجا فهمیده بودند و من را دست میانداختند و میگفتند: تو توی خط نیستی. اما به هر حال، همین چیزها زمینه چادر سر کردنم را فراهم کرد. از وقتی نه سالم شد، خودم دوست داشتم با حجاب باشم، آن هم از نوع چادر، و سفت و سخت هم آدابش را رعایت میکردم. البته کلاس اول هم چادر سر میکردم و معلم عزیزم یک جانماز به من هدیه داد. اما از نه سالگی، دیگر واقعاً آن را دوست داشتم و انتخابش کرده بودم. البته این راه فراز و نشیب بسیار داشت...
دوران دبیرستان، دو تا از دخترهای سرویسمان، به خاطر چادرم، مسخرهام میکردند. کار ما بالا گرفت و آنقدر رفتارشان آزاردهنده شد که ناچار به دفتر مدرسه، شکایتشان را بردم، آنها هم کینه به دل گرفتند و هر جا من را میدیدند، حرفهای رکیک میزدند. با مشورت مادرم، درست رفتار کردم تا آنها پشیمان شدند و موضعشان را تغییر دادند. یادمه یکبار هم در راه مدرسه، دختری از دبیرستان دیگر که بسیار بدحجاب بود، با صدای بلند در خیابان داد میزد و من را مسخره میکرد، اما زیاد طول نکشید. به جز این موارد، دیگر مشکلی نداشتم و چادر برایم خیر و برکت به ارمغان آورد و حتی تحسین شدم. باور کنید یکبار شنیدم که خانمی با دیدن من به دوستش گفت: خوش به حال آنهایی که چادر سرشان میکنند. یا یکبار در باشگاه ورزشی، خانمی که خودش حجاب درستی نداشت، وقتی دید من چادر جلابیب میپوشم، تحسینم کرد. میخواهم بگویم، خیلیها توی دلشان میدانند که چادر و حجاب خوب و زیبا است اما ... حجاب نعمت است و هر که شکر نعمت به معنای واقعی کند، برکت خداوند به سویش سرازیر میشود. چادر، نه تنها مصونیت است بلکه مسئولیت هم هست
چادر باعث شد که هر جا میخواهم بروم، بدون نگرانی. ورزش، کوهنوردی، باشگاه، حتی کافه هم میروم. چادر بود که با تأثیر شگفتش بر روحیهام، برکت خداوند را به سمت من سرازیر کرد که از همه اینها بهترینش نصیبم شود. مثلاً من عاشق قهوه خوردن و مطالعه در کافه هستم، اما به خاطر شأن چادرم نمیتوانستم هر جایی بروم و چند سال بود که آرزو میکردم جای مناسبی پیدا شود و واقعاً پیدا شد و من نهایت رضایت را دارم. حتی یک کافیشاپ مذهبی هم پیدا کردم. کوهنوردی را هم دوست داشتم، اما نمیخواستم هر جَوی را تحمل کنم. خدا کمکم کرد و یک گروه کوهنوردی مذهبی که خیلی بهتر از گروه قبلیام بود، پیدا کردم. همه اینها از تأثیر حجاب و چادر است، که نمیگذارد به هر راهی بروی، مگر بهترین راه. دختران اطرافم را میدیدم که مدام آرایش میکنند و حتی جراحی زیبایی، اما باز هم احساس زیبایی نمیکنند. اما من با چادرم، آنقدر احساس وقار و زیبایی میکردم که حد نداشت. واقعاً اگر چادرم نبود، من زیبایی طبیعی خودم را نمیدیدم. از خودم تعریف نمیکنم، اما چادر، احساس قشنگی درونم ایجاد کرد و این احساس قشنگ، در چهره و نگاهم نمایان شد و فهمیدم که مفهوم زیبایی واقعی چیست. البته حرفهایی که در فضای مجازی درباره چادر و حجاب دیدم، خیلی ناراحتم کرد، اما باعث شد پیشرفت کنم؛ دائماً به خودم میگویم، زن محجبه باید خیلی قشنگ رفتار کند تا شأن چادر حفظ شود، باید خیلی مسئولیتپذیر باشد و باید یک دنیا از هر نظر پیشرفت کند. واقعاً وقتی چادر، زمینه پیشرفت سالم را برایمان فراهم کرده است، چرا استفاده نکنیم!؟ به نظر من، حجاب نعمت است و هر که شکر نعمت به معنای واقعی کند، برکت خداوند به سویش سرازیر میشود. چادر برای من، نه تنها مصونیت است بلکه مسئولیت هم هست. منبع: تبیان [ شنبه 92/7/27 ] [ 12:33 عصر ] [ مدیر ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |